به نقل از بیتوته :من در انجام هدف هایم یک آماتور بودم. من برای سال ها مثل یک آدم بی اراده که هیچ خلاقیتی از خود ندارد ,بودم. ولی حالا خلاقیت من در بعضی چیز ها شکوفا شده است. به خلاقیت که فکر می کنم یک تعریف از آن به دست می آورم ” دارا بودن نمایش ابتکار و هنر یا عقل در اختراعات” چه کسی این وضعیت را می خواهد؟
من خودم را به پیشرفت های شخصی عادت داده ام ، من برای بالا بردن خلاقیتم کار سختی داشتم. و از این که توانستم به خوبی خودم را تا حد زیادی اصلاح کنم خوشحالم. من به سختی به چیزی فکر نمی کنم. چگونه این کار را انجام می دهم؟ در این جا من بعضی از راز هایی را که من برای کمک به شما آورده ام می آید..
۱) ورزش منظم ماهیچه ی خلاق
مطالعات زیادی روی مغز انسان ها انجام شده است و از نتایج آن این گونه مشاهده شده که مغز هایمان به ماهیچه ها شباهت زیادی دارند.، که این معنی می دهد که هرچه ما از آن بیشتر استفاده کنیم قوی تر می شود. زمانی که شما فرصت هایی را برای استفاده ی این ماهیچه فراهم کنید، مخصوصا زمانی که فقط برای خنده خلاقیتتان بالا می رود.
بعضی از کار هایی که در این باره می توانید انجام دهید:
انجام بازی های فکری مثل شطرنج
گفتگو درباره ی مسائل به جای نوشتن آن ها در یک لیست و تلاش برای به کار بردن تصاوری و علائم
درست کردن و کار روی پازل های سخت و اذیت کننده
به جای خواندن یک کتاب، از عروسک های بچه هایتان یکی را انتخاب کرده و در مورد آن ها هنگام خوابشان یک داستان تعریف کنید.