اینجا در منطقه سیاه درویشان صومعه سرا، یادمانی است که نوشته های روی آن، معرّف آغاز یکی از مهم ترین رویدادهای دهه90 قرن 13هجری خورشیدی است.
اسناد می گوید؛ در هُرم هوای بیستم مرداد 1293هجری خورشیدی، میرزا کوچک و چند نفر از یارانش، پس از گذر از روستای پیربازار رشت و تالاب انزلی، در این بخش از منطقه سیاه درویشان صومعه سرا که در آن زمان نیزاز و مرداب بود و حالا در گذر زمان منطقه مسکونی شده، با هم، هم پیمان شده اند.
اینجا، نخستین گامگاه میرزاکوچک جنگلی و یاران او در برپایی خیزش جنگل است.
جایی که به گواه اسناد تاریخی، دکتر ابراهیم حشمت، میراحمد مدنی، میرزایحیی اسحاق زاده، میرزا شفیع، میرزا ابولقاسم، دکتر سیدعبدالکریم کاشی، عبدالسلام عرب و رضا سرایی، برای رهایی مردم از ستم، سوگند یاد کردند تا نهضتی آزادی خواه را پایه گذاری کنند.
نهضت جنگل، سامانه غیرنظام مند مردمی
با دکتر عباس پناهی، عضو هیات علمی دانشگاه گیلان و مجری طرح جمع آوری اسناد نهضت جنگل صحبت می کنم و او در خصوص چگونگی شکل گیری نهضت جنگل توضیح می دهد و می گوید: در سال1257 هجری شمسی وقتی یونس، فرزند میرزا بزرگ، در محله استاد سرای رشت به دنیا آمد، شاید کسی فکر نمی کرد او روزی بنیانگذار نهضتی شود که سرلوحه آن، استبداد ستیزی و مقابله با استعمار باشد.
این پژوهشگر اسناد تاریخی در خصوص ابعاد شخصیتی روحانی شهید، میرزا کوچک جنگلی هم گفت: میرزا، با اخلاق مداری و مردمداری، توانسته بود چهره ای اثرگذار در جامعه باشد و با همین ویژگی ها هم توانست جریان های مختلف و مجاهدان بسیاری را با نهضت جنگل همراه کند.
دکتر عباس پناهی با بیان اینکه میرزا کوچک جنگلی از مبارزان قدیمی نهضت مشروطه بود گفت: وی به همراه نیروهای مردمی مشروطه خواه گیلانی و بختیاری در جریان فتح تهران در تیر1288 هجری شمسی، حضور و نقش پر رنگی داشت.
مجری طرح جمع آوری اسناد نهضت جنگل با اشاره به اینکه نهضت جنگل قیام مردمی است که در اعتراض به ناکامی مشروطه به بار نشست افزود: چند سال پس از واقعه فتح تهران و پس از تضعیف نهضت مشروطه، هیات اتحاد اسلام، به میرزا کوچک جنگلی ماموریت داد تا با استفاده از پوشش جنگل های مناطق تولم و آلیان فومن در گیلان ، قیام خود را آغاز کند.
نوه یکی از مبارزان جنگل را پیدا می کنم و از او درباره خاطرات پدربزرگش با میرزا کوچک جنگلی می پرسم.
عنایت صائمی به نقل از پدربزرگش می گوید: میرزا کوچک همینجا در منطقه آلیان فومن، نخستین قدم های نهضت را برداشت و مردم هم، گروه گروه به او پیوستند.
او می گوید: پدربزرگش از بیزاری مردم منطقه از حکومت و دست نشانده هایش تعریف می کرد و اینکه مردم بخاطر ایمان، صداقت و اقتدار میرزا به او می پیوستند و جان و مال خود را فدای نهضت جنگل می کردند و برخی هم تا پای جان و تا آخرین گام های قیام، دوشادوش میرزا بودند.
جزییات نانوشته ای از زندگی میرزا از نسل فرزندان مبارزان و همراهان او بسیار شنیدنی است.
مثل “بی بی لیلا” که سن و سالی از او گذشته است و می گوید: پدرش به میرزا کوچک جنگلی، پناه داده است.
او از ماه های آخر عمر نهضت جنگل می گوید که تنهایی و خیانت، میرزا را به پناه جنگل برد و او را به جنگل های منطقه گسکره فومن، جایی که مشهدی نبات، پدر “بی بی لیلا”، کلبه چوپانی داشت کشاند.
“بی بی لیلا” به نقل از مرحوم مشهدی نبات تعریف می کند که میرزا کوچک و حسن خان آلیانی یار مورد وثوق او، غروب یکی از روزهای پاییزی در حالی که برف می بارید، به کلبه او رسیدند و میرزا از مشهدی نبات خواست که به آنها پناه دهد.
بی بی لیلا می گوید: پدرم برایشان کمی دورتر از کلبه با شاخه درختان پناهگاهی درست کرد و برای میرزا و حسن خان آلیانی، تا 2روز آب و غذا برد اما 2روز بعد، چوپانی پیغام آورد که قزاق ها باخبر شده اند و به اینجا می آیند.
این پیرزن 90ساله افزود: آنطور که پدرم تعریف می کرد: به میرزا خبر می دهد و به او آذوقه راه می دهد و میرزا هم از او تشکر می کند و راهی کوه های ماسوله رودخان می شود اما مشهدی نبات در دست قزاق ها اسیر شد اگرچه بخت با وی یار بود و زمانی که می خواستند برای اعتراف گرفتن زبانش را قطع کنند، یکی از افراد با نفوذ منطقه ،مانع شد و پدرم جان سالم به در برد.
البته، خیلی ها مثل مشهدی نبات، حاضر بودند جانشان را فدای نهضت و میرزا کنند