به گزارش خبرنگار مهر، قبولی عمل مهمتر از اصل عمل است؛ چه بسیار اعمالی که پذیرفته نشده و به هدر میرود. این مهم در آیات و روایات، مورد توجه عمیق قرار گرفته است. برخی آیات و روایات در این زمینه عبارتند از:
۱. «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ؛ و داستان دو پسر آدم را به راستی بر آنان بخوان هنگامیکه هر دو با انجام کار نیکی به پروردگار تقرب جستند؛ پس، از یکی پذیرفته شد و از دیگری نشد.»
در روایات آمده هابیل دامدار بود و بهترین گوسفند خود را برای قربانی آورد و قابیل کشاورز بود و بدترین قسمت زراعتش را انفاق کرد. از هابیل پذیرفته شد اما از قابیل نشد. معلوم میشود پسر پیامبر بودن هم نقشی در پذیرش عمل ندارد، انگیزه باید الهی باشد. «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
۲. «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ آنان که کافر شدند اگر تمام آنچه روی زمین است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را برای نجات از کیفر روز قیامت بدهند، از آنان پذیرفته نخواهد شد و مجازات دردناکی خواهند داشت.»
کفر مانع پذیرش عمل کافران است، حُسن عمل کافی نیست، حُسن فاعلی هم لازم است.
۳. «وَ مَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لَا یَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَ هُمْ کُسَالَی وَ لَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کَارِهُونَ؛ هیچ چیز مانع از قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز به جا نمیآورند جز با کسالت و انفاق نمیکنند جز با کراهت.»