مدتهاست که مخاطبان صداوسیما، سریالی که نامش دهان به دهان بچرخد را در جعبه جادویی ندیدهاند. این درحالیست که در شبکه نمایش خانگی به وفور سریالهایی دیده میشود که برای مخاطب جذاب و به یادماندنی است.
به این ترتیب، توسعه شبکه نمایش خانگی در عمل باعث شده تا مخاطبان رسانه ملی ریزش کرده و حوزه نفوذ تلویزیون که پیش از این با شکلگیری پلتفورمهای اطلاعرسانی، در حوزههای خبری کاهش یافته بود، در بخشهای سرگرمی و غیرخبری هم بشدت تضعیف شود.
این درحالیست که صداوسیما با چندین هزار میلیارد تومان بودجه حاکمیتی و همچنین درآمدهای بالا در تبلیغات و برخورداری از صدها نیروی انسانی، نباید چنین راحت عرصه را به رقبای مجازی میباخت.
حالا در برابر این شکست، صداوسیما تلاش میکند تا رقبا را پایین کشیده و با استفادهای نامناسب از رانت حاکمیتی، رقابتی نابرابر را با پلتفورمهای رقیب شکل دهد. همان اقدامی که این سازمان با پیامرسان سروش انجام داد و پس از فیلتر تلگرام، هیچگاه موفق به فتح بازار پیامرسانهای مجازی نشد.
در همین راستا امروز در خبرهای غیررسمی چنین آمد که “ساترا، مجوز نماوا و فیلیمو را باطل کرده است!”
طبق اخبار غیر رسمی، ساترا به دلیل پیروی نکردن این دو رسانه صوت و تصویر آنلاین از دریافت مجوزهای لازم برای انتشار محتوای خود، مجوز آنها را باطل کردهاست. طبق شنیدهها هنوز ابطال مجوز فعالیت این دو VOD اصلی بازار به آنها ابلاغ نشده است.
اگر این خبر درست باشد، معنی آن این است که صداوسیما با تکیه بر ابزار نظارتی خود، رقبا را تحت فشار گذاشته تا کمتر موجب بی آبرویی این سازمان شوند. پیمان جبلی به تازگی گفته بود که سریالهای شبکه نمایش خانگی مستهجن هستند! جملهای که حتی واکنش پرویز پرستویی را در پی داشت که از او به دلیل استفاده از چنین واژهای انتقاد کرد.
دلیل خشم صداوسیما روشن است. امروزه تقریبا همه چهرههای محبوب تلویزیون اگر مهاجرت نکرده باشند، سر از شبکه نمایش خانگی در میآورند. نمونههای مشهور آن، احسان علیخانی، ایرج طهماسب، عادل فردوسیپور و بسیاری از سریالسازهای حرفهایست.
صداوسیما میگوید، پلتفورمهای رقیب، استانداردهای حاکمیتی را لحاظ نمیکنند. اما مدافعال شبکه نمایش خانگی، به صداوسیما یادآوری میکنند که خودسانسوری و بسته بودن فضای رسانه ملی عامل گریز هنرمندان و رشد شبکههای فارسی زبان ماهوارهایست و اگر شبکه نمایش خانگی نباشد، برنده فقط سریالهای ترکی و کرهای خواهند بود که گاهی، به معنای واقعی، مستهجن هستند.
البته گفته میشود گردش مالی عظیم سریال سازی و پیروزی رقبا در جذب سرمایه، عامل اصلی خشم صداوسیماست و نه نبود نظارت و استانداردهای برنامهسازی. بهنظر منتقدان صداوسیما، رسانه ملی فقط به نام ارزشهای فرهنگی در حال بهانهگیری است و در حقیقت نگران است که چرا مخاطب و پول سریالها به جیب رقیب میرود!
اگر چنین باشد، دولت و مجلس باید به موضوع سنگاندازی صداوسیما پیش پای رقبا ورود کرده و مانع از آن شوند که پلتفورمهای داخلی، قربانی حسادتهای سازمانی شوند.
فراموش نکنیم که در سال اقتصاد دانشبنیان، دفاع از پلتفورمهای مجازی داخلی یک وظیفه است و در چنین شرایطی، هجمه به بسترهای بومی، معنایی جز انحراف از خط فکری رهبر انقلاب و کمک به بسترهای مشابه خارجی ندارد.